یه کم با من راه بیا ؛ تنهایی به جایی نمی رسم !
یه کم با من راه بیا ؛ تنهایی به جایی نمی رسم !
چرا بودنت راست و ریست نمی شود ؟
من که تمام پازل های تنهایی ام را درست چیده ام ؟!؟!
بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود …
هرجا چراغی روشنه از ترسِ تنها بودن ای ترسِ تنهاییه من اینجا چراغی روشنِ اینجا یکی از حسِ شب احساسِ وحشت میکنه هروز از حسِ سکوت با کوه صحبت میکنه ...
در خاطری که تو هستی دیگران فراموشند بگذار در گوشت بگویم°°°میخواهمت°°° این خلاصه ی تمام عاشقانه هایم است
می نویسم که تو بخوانى، اما حیف دیگران عاشقانهاى مرا میخوانند و تو°حتى نگاه نمیکنی°°°
بیشتر از دیروز.کمتر از فردا. بیشتر از خودم.کمتر از خدا. بیشتر از خورشید و عمیق تر از دریا بیادتم.
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﭼﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻣﯿﺸﻮﯾﻢ! ﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﻧﻪ
ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺩﻟﻤﺎﻥ
ﭼﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ !
امروز; آینه
حزن چهره ام را تاب نیاورد
شکست
ومن ماندم و
هزارتکه تنهایی...
برای ان همه احساس عاشقانه من
سکوت جواب قشنگی نبود
تعداد صفحات : 6